Monday, July 6, 2009

Phonology

اتفاقاً الان موقع خواندنش است. اگر این استاد رنگین بال آوا شناسی نبود با انبوهی تمرین برای فردا، فکر می کنی خواندن "ناظم حکمت" یا بلعیدن " گفتگوهای تنهایی" می توانست اینقدر لذتبخش باشد؟ باور کن نصف این حال را هم نداشت! اگر جزوه ی قطور و دست نخورده ی آزمون سازی از روی قفسه ی افرا رنگ التماس نمی کرد که لااقل نیم نگاهی به من بینداز، اگر این حال لج و سرکشی نبود، خیلی چیزها نبود ... هیچ وقت هیچی نبود! هیچ جز این لج دنباله دار، مثل بحثهای دنباله دار، مثل ستاره ی دنباله دار که پریروز افتاد از ارتفاع یک صدا که اتفاقاَ دنباله دار نیست!

داشتم در سربالایی راه میرفتم و تا زانو در آب بودم! راه رفتن به سختی در سر بالایی یک خواب ، در طغیانی دیگر، طغیان کردن!

برای من همه اش همین است و این همه هیچ نیست!

No comments:

Post a Comment